علی با سن کمی که داشت بیش از هزار برنامه به زبان فارسی و عربی و نزدیک به هزار سخنرانی در نقاط مختلف کشور داشت و در بسیاری از کشورهای اسلامی حضور پیدا کرد. او چنان به خطابه مسلط است که گویی یک سخنران مو سپید کرده بالای منبر نشسته است.
این روزها این نابغه قرآنی در آستانه 14 سالگی طلبه پایه چهار حوزه علمیه قم است. وی در گفتوگویی صمیمی با تسنیم از مشغلههای روزمره خود در کنار درس و بحث و خطابه میگوید: من به تفریحات دیگر هم میپردازم، به ورزش هم علاقه دارم و بخشی از اوقات فراغت خودم را صرف ورزش میکنم، فوتبال و پینگپنگ جز ورزشهایی است که با دوستانم انجام میدهم.
یادگیری قرآن منافاتی با فعالیتهای روزمره انسان ندارد
این حافظ قرآن در ادامه میافزاید: در قرآن به توانایی جسمی بسیار تاکید شده مثلاً وقتی در قرآن حضرت طالوت به عنوان فرمانده معرفی میشوند، میفرمایند: "ما هم قدرت علمی به او دادیم و هم قدرت علمی" این یعنی ورزش و قرآن نه تنها با هم منافاتی ندارند بلکه شرط لازم هستند. اگر یک نفر فقط قدرت علمی داشته باشد و قدرت جسمی نداشته باشد، نمیتواند آن توانایی لازم را برای انجام کارها داشته باشد.
امینی در پاسخ به این سئوال که نزدیک به هشت سال است فعالیت قرآنی خود را آغاز کردید وقتی به گذشته و به مسیری که طی کردید، نگاه میکنید چه ذهنیتی دارید پاسخ میدهد: ممکن است عدهای فکر کنند توجه کردن به کارهای قرآنی سبب شود از زندگی عادی و روزمره خود عقب بیفتند و باید بچهها فقط بازی کنند و بچگی کنند اما جواب این است که اگر انجام کار قرآنی با برنامهریزی باشد و اگر با فکر باشد در انجام امور زندگی هیچ مشکلی پیش نمیآید.
پدر من روانشناسی هم کار کرده بود و زمانی که به من آموزش قرآن میداد خیلی به این مسئله توجه داشتند که نباید بازیهای معمول من به عنوان یک کودک و نوجوان کم شود. من به گذشته که نگاه میکنم، میببینم هم به قولی بچگی کرده و به بازیهای معمول کودکان پرداخته و هم به یادگیری قرآن پرداختم.
برخی بزرگان دینی در سن 70 سالگی حافظ قرآن شدند
وقتی فرد از کودکی با قرآن انس میگیرد یعنی قرآن برایش بسیار با اهمیت است. اگر یک جوان 20 یا 30 ساله نزد علی امینی بیاید بگوید من تا حالا با قرآن انس نگرفته و در خواندن آن اشکال دارم به او میگویم: ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است هیچ وقت برای کارهای قرآنی دیر نیست. برخی از بزرگان دینی بودند که بعد از سن 70 سالگی قرآن را حفظ کردند.
حضرت آیتالله بروجردی که تنها مرجع آن دوران بودند و مشغله بسیاری داشتند بعد از سن 60 سالگی قرآن را حفظ کردند، اگر یک فرد احساس کرد که میخواهد با قرآن مأنوس شود به سن و سالش توجه نکند و شروع به یادگیری کند. انس با قرآن به سن و سال بستگی ندارد بلکه انسان باید ظرف وجودیاش را بزرگ کند در این صورت خداوند هم علم و معرفت بیشتری به او میدهد.
وقتی از او درباره انتظارت برخی والدین از فرزندانشان برای اینکه از فرزندان خود توقع دارند مثل این نابغه قرآنی باشند با تواضع میگوید: نکته اول اینکه علی امینی کسی نیست من هنوز اول راه هستم، نکته بعدی اینکه سنگ بزرگ نشانه نزدن است، والدینی که میگویند فرزند ما باید حافظ کل قرآن شود و یا افرادی که از ابتدا میگویند ما باید حافظ کل قرآن شویم اما توانایی آن را ندارند این سنگ بزرگی است که برداشته شده است. انسان در هر مسئله کمکم شروع بهکار میکند و تواناییهایش مشخص میشود اگر حافظ کل قرآن شد که الحمدالله اگر هم نشد باز هم هدف حافظ کل قرآن شدن نیست بلکه هدف مأنوس بودن با قرآن است البته انگیزه را هم باید در نظر گرفت کسی که در این راه تلاش کند قطعاً موفقتر خواهد شد.
هدف پدرم از همان ابتدا این بود که یک فرزند قرآنی داشته باشد و هنوز هم من تا قرآنی شدن فاصله دارم، ما سه برادر و یک خواهرها هم قرآنی هستند که برادرم 10 جزء و خواهر سه جز از قرآن را حفظ است.
اگر طلبه نمیشدم شغل معلمی را انتخاب میکردم
او درباره تحصیلات خود ادامه میدهد: تا سال گذشته پایه هشتم را در مدارس عادی درس خواندم البته در منزل درس میخواندم سپس برای امتحان به مدرسه میرفتم. برای ورود به کسوت طلبگی نیز از همان ابتدا به نیاز جامعه فکر کردم و اینکه در چه لباسی باشم برای جامعه مفید خواهم بود به این نتیجه رسیدم که میتوان یک طلبه باشم اما اگر طلبه هم نمیشدم، شغل معلمی را انتخاب میکردم.
در زندگی من این اتفاق بسیار رخ داده است، من احساس میکنم هرچه به قرآن نزدیک میشوم نتایج بهتری در زندگی میگیرم، یک سال ایام امتحانات تصمیم گرفت یادگیری قرآن را به صورت موقت تعطیل کنم تا امتحاناتم تمام شود اما در همان ایام از لحاظ درسی موفقیت کمتری نسبت به زمانی که همزمان به یادگیری قرآن مشغول بودم داشتم. آنجا بود که فهمیدم هرچه به قرآن اهمیت بدهیم و به آن نزدیک شویم، قرآن هم تأثیر بیشتری در زندگیام خواهد گذاشت.
امینی که آرزوی رضایت خداوند و ظهور آقا امام زمان (عج) را در دل دارد، تصریح میکند: دو مرتبه به رهبر معظم انقلاب دیدار داشتم، دوست دارم این لحظه باز هم تکرار شود زیرا حسی که در هنگام دیدار رهبری داشتم در طول زندگیام تجربه نکرده بودم، اصلاً نمیدانستم از خوشحالی باید چکار کنم آرزو دارم مجدداً خدمت ایشان برسم.
او از تجربه آزمونهای مختلفش در مسیر قرآنآموزی تعریف میکند و اینکه برخی هم قصد مچگیری داشتهاند. وی میگوید: خیلی پیش آمده به طور مثال در سفری که به لبنان داشتیم، برنامهای برای اهل تسنن در مسجدی در حال برگزاری بود، متوجه شدند یک نوجوان شیعه از ایران آمده آنجا نزدیک به چهل سؤال از من پرسیدند که من را گیر بیندازند واقعاً هم سؤالهای سختی میپرسیدند، اما من با توسل به حضرت زهرا (س) توانستم سؤالها را خوب جواب بدهم و آنها هم از جوابها اعلام رضایت کردند. اما اینکه از آن موضوع ناراحت بشوم؛ نه، این اتفاقات طبیعی است و خواه و ناخواه در زندگی هر کسی رخ میدهد این مسائل باعث پیشرفت خود من شده است.